فدای لبخندت!
کلی کار داشتم وتو دلبندم می خواستی فقط توی بغل مامان باشی من روتخت نشوندمت ویک سبد اسباب
بازی جلوت گذاشتم بعد١٥دقیقه که برگشتم تو دونه دونه داشتی اسباب بازیهارو از توسبد درمی اوردی
من اومدم یواشکی نیگات کنم اما تو منو دیدی و برام یه لبخند شیطنت آمیز زدی
فدات بشم که اینقدرباهوشی
راستی امشب ساعت ١٠:٠٥هفتمین ماهگردتولدته
پیشاپیش مبارکت باشه گل قشنگم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی