نفس مامان ،آبتین عزیزتر از جاننفس مامان ،آبتین عزیزتر از جان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

آبتین گل پسر مامان

دفتر خاطرات کودکی آبتین جان

ماه و ماهی !

1391/8/9 13:53
نویسنده : مامان آبتین
831 بازدید
اشتراک گذاری

 

امشب با هم رفتیم بازار ماهی فروشان !....

 

 

 

                                                

 

          blue alphabet on water 14 Blue Alphabet Emoticons On Water blue alphabet on water 9 Blue Alphabet Emoticons On Waterblue alphabet on water 21 Blue Alphabet Emoticons On Waterblue alphabet on water 2 Blue Alphabet Emoticons On Waterblue alphabet on water 1 Blue Alphabet Emoticons On Water

                                  

 

امشب با هم رفتیم بازار ماهی فروشان !

تو خیلی بهانه گیر شده بودی ! حتی دور از چشم من یک ماهی را گاز زدی !

داد من بلند شد و فروشنده ی سپید مو با یک حالت معترضانه گفت :نمی دونم چرا

خانومها اینقدر حساسن! بزارین بچه راحت باشه !!!!!!! و پدر هم گوش به فرمان فروشنده

تو را راحت گذاشت تا هرآتشی که خواستی بسوزانی ! از گاز گرفتن ماهی های فلک زده

تا دست کاری کردن موتور و دوچرخه های پارک شده خلق الله توی پیاده رو !

و البته له کردن اعصاب من...

البته قبل از شما همان سپید موی ماهی فروش هم حسابی کفری ام کرد با حرفش !

خواستم به جنابشان عرض کنم که پس فردا اگر گلاب به روی مبارکتان بچه افتاد

به بیرون روی و...

حضرتعالی جورش را میکشید یا من بیچاره؟! که یاد شعر فاضل نظری بزرگوار افتادم

که فرمود:

ساحل جواب سرزنش موج را نداد

گاهی فقط سکوت سزای سبک سری است !

ما خانمها میدانیم چرا حساسیم چون بار همه ی سختیهای بزرگ شدن یک انسان

به دوش ماست شب نخوابیها...حرص خوردن ها...نگرانی ها...بیم ها... فلاکت ها...

رنج ها...بازهم بگویم؟! اما آقایان حساس نیستند و نمیدانند چرا!

الف :چون کاملند؟

ب :چون خیلی سرشان می شود؟

ج: چون منطقی هستند؟

د: هیچکدام!

من که مد نظرم " د" است !

البته اگر بچه ی خودشان باشد فرق میکند ! چون حداقل فکر جیب شان هستند

که باید ١٨٠٠٠پول یک ویزیت ناقابل بدهند.بماند باقی قضایا...

خدایا شکرت ...ممنونم که مرا از جنسی حساس آفریدی !

به قول شاعر "نخی از مخمل و از ابریشم"

وسپاسگذارترم از اینکه مردی ابریشم تر در کنار من به مهر ایستاده

که میداند راز پروانگی را و جاودانگی را...سپاس !

 

*

پی نوشت : دوستان ارجمندی که کامنت گذاشتند من قلمبه سلمبه می نویسم برمن ببخشایند

باور بفرمایید قصد جسارت ندارم کلمه است دیگر ! می آید.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

الهه مامان یسنا
9 آبان 91 23:06
راست میگی واقعا آقایون هیچ کدام از حساسیتهای ما رو ندارن
مامان نسترن
11 آبان 91 20:29
دوست گلم. نینی نازگلی ,عیدت مبارک. الهی لبت همیشه خندون,دلت همیشه مهربون.


سپاس! عیدتون مبارک !
الهه مامان یسنا
12 آبان 91 2:30
عیدت مبارک گلکم
مامان نازی
12 آبان 91 11:27
باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر چشمه ‏های نور جاری شد ز دامان غدیر
مسافران آسمانی
12 آبان 91 15:43
سلام مامان آبتین جون ممنون که بهمون سر می زنید... عید شما هم مبارک عزیزدلم...و همینطور عید آبتین جونم هم مبارک باشه اتفاقا من باهاتون خیلی موافقم... باید حساس بود و مردها حتی جزو هیچکدام ها هم نیستند البته نه همشون... راستی قلمبه و سلمبه نیست خیلی هم عالیه و من از این سبک نوشتن لذت میبرم...
زيبا
12 آبان 91 16:55
نام علي : عدالت — راه علي : سعادت — عشق علي : شهادت — ذکر علي : عبادت — عيد علي : مبارک
مامان علي خوشتيپ
12 آبان 91 23:55
عيد شما هم مبارك عزيزم اتفاقا خيلي قشنگ مينويسي.من خيلي خوشم مياد.اينجور نوشتن استعدا ميخواد كه من يكي ندارم.... گزينه د رو خوب اومدي
مامان آراد(خاطره)
15 آبان 91 16:39
کاملا با گزینه د موافقم...
مامان ماهان
17 آبان 91 17:06
سلام خانم خانما حتما اشتباهی شده که لینک شما رو پاک کردم از همین جا عذز خواهی میکنم
مامان ماهان
17 آبان 91 17:06
چه قلم زیبا و شیوایی داری از طرز نوشتنت خوشم اومد بزن اون دست قشنگه رو به افتخار مامان آبتین جون
مامان ماهان
17 آبان 91 17:08
بهتر از گزینه دال نمیشه