نفس مامان ،آبتین عزیزتر از جاننفس مامان ،آبتین عزیزتر از جان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

آبتین گل پسر مامان

دفتر خاطرات کودکی آبتین جان

happy..........happy

1391/9/19 21:32
نویسنده : مامان آبتین
734 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام به پسرک مهربون مامان

این روزهای تو رو خیلی دوست دارم چون شیرین ادا تر از همیشه ای !

مثلا میری سروقت سجاده سرت رو میزاری روی مهر و میگی: آآآآآآآآآآآآآآ هَََََََََ دَی : یعنی

 الله اکبر !  و من و بابا چقدر ذوق زده میشیم !!!!

با من دالی بازی میکنی ! ایستاده سوار کامیونت میشی و ما که بهت میگیم بشین ، شیطنت

میکنی و لج بازیهات رو ادامه میدی !

مرتب تلویزیونو ( قول خودت tv رو) روشن و خاموش میکنی هزااااااااااااااااااربار پشت سرهم!

همیشه دنبال توپهات در حال دویدنی !

کلمات زیر رو هم خیلی زیبا ادا میکنی وجدیدا به دایره ی لغاتت اضافه شدن:

تَ تا : قطار

تِ تا : کتاب

دووووووو ده : جوجه

آتی : آبتین

تی : شیر( روی شیر توی جور چین هوش دست میزاری و میگی : تی!!!!!!قلب )

اااااااااایییییییوووووووووووو: الو (تا حالا چندین گوشی نازنین ما رو شکستی ...همش یه گوشی روی

گوشِتِ و مشغول قدم زدن و حرف زدن با یه موجود خیالی هستی!!!

cat: گربه!!! روی شکلش دست میزاری و صداشو در میاری !

میگم پسرم happy        happy     ! و تو باشنیدن این کلمه از ته دل میخندی و بالا و پایین میپری

و متوجه هستی که معنیش خوشحال بودنه !  هورا

چند روزه هم من سرما خورده و حال ندار بودم مرتب میومدی خودتو برام لوس میکردی !

فدای خدای مهربون ! که عظمتش حتی توی چشمای تو کوچولوی نازنین پیداست !

 

 

 بغلعکسهای آبتینم را در ادامه ببینید!بغل

 

love!

واقعا به تو میگن بختیاری تمام عیار! عاشق کباب و البته پیازززززززززززز!

                    هورا

love

ای جاااااااااااان ! کفش خودم از همه قشنگ تره !!!!!!!!!!

 

دالی !

داااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی موش کوچولوی من !

        ( من کجاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام ؟!)

...

بزار این در رو باز کنم ببینم چه خبره؟!!!!!!ماچ

 

...

اینجوری سوار بشم حرص مامان بیشتر درمیاد !نیشخند

 

من اینجا رو به هم نریختم !ببین چقدر مظلومم !!! پیدا نیست؟!متفکر

...

ماشین عروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس !قلب

 

 

کر بختیاری !

این هم " کُر چوقا به وَر بیقرار " !تشویق

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان فندق جون
19 آذر 91 8:34
سلام دوست عزیز عکسای دخترم و گذاشتم تو وبلاگش زود بیا ببین و نظر هم فراموش نشه
مامان روانشناس
20 آذر 91 15:51
مامان آبتین عزیزم نظر عمو روحانی در ادامه بحثمون آورده شده که کمی توضیح در این مورد داده در چنین شرایطی اصلا نباید توی روی بچه بخندید اگه حالت جدی باشه و با یه حالت ابراز ناراحتی میتونید بهش بفهمونید که کار شایسته ای انجام نداده


ممنونم...اما اثر بخش نیست هر چه تلاش میکنم
شیم جون
20 آذر 91 16:15
سلام آبتین کوشولو
من و آتیلا جون همیشه به تو و مامانی سر میزنیم
و از خوندن خبر های خوبتون خیلی خوشحال میشیم،happy hapyy
www.atilla1391.niniweblog.com


سپاس عزیزم!
مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
21 آذر 91 0:55
ممنون گلم ... امیدوارم دندونش باشه و زودی این دوران بگذره ... خیلی خســــته ام
مامان آرشیدا کوچولو
22 آذر 91 13:51
مامان آبتین عزیزم پسرت رو اصلا مهد نگذار حدود دو هفته ایی با آرشیدا مهد میرفتم به عنوان کمک مربی چیزهایی دیدم که واقعا پشیمون شدم فقط این رو بگم که مهد کودک یکی از آلوده ترین محیط ها میتونه باشه. بغیر از پی پی کردن که به کنار، بچه های مریض هم روزی چند بار بالا میآوردند که وحشتناک بود و من دیگه آرشیدا رو نبردم و قید مهد رو زدم
مربی که 70 یا 80 تا 130 بهش میدند با 10 تا بچه چه انتظاری ازش میره دلبر
مربی خصوصی برا این دو روزش بگیر اگه هم مشکل هست که بیاد خونت تو آبتین رو ببر اونجا

سلام ازتوجهت ممنونم....براش پرستار گرفتم عزیزم

مامان شايان
23 آذر 91 16:25
سلام عزيزم مرسي از دل پر از مهربونيت ممنون و باز هم ممنون دوست خوبم


سلامت باشیدعزیز!
مامانی سه فرشته
24 آذر 91 0:13
امیدوارم هر چه زودتر آبتین جون خوب شند.


سپاس گذارم مهربان!
مامان ماهان
25 آذر 91 16:16
وااااااااااااااااااااای چقدر بامزه ای نمکدون من