نامه سرگشاده 8
به نام خدا پسرک مهربانم سلام امشب که برایت می نویسم از آن شبهاست که دوست دارم کلماتم از همیشه شاعرتر باشند اما نمیخواهم سخنم به درازا بکشد و برای دنیای تو خستگی به جان واژه ریخته باشم ! سید علی صالحی درکتاب نامه هایش چقدر خوب گفته : نامه باید کوتاه باشد ! بی حرفی از ابهام و آینه ... برایت سید علی وار مینویسم ... ساده و کوتاه ! نفس نفس میزنم این روزها ! عاشق که باشی نفست بند می آید...سینه ات میسوزد ...پشت شانه ات تیر میکشد و سعی میکنی برای بودن، آخرین پشتوانه های اکسیژن زیستت را جیره بندی کنی ! بعد به سرت می زند یکباره همه اش را نفسی عمیق بکشی که ریه هایت بلرزند از ته مانده ی امکان زندگی ! اما...